کسی در باد میخواند تورا تا اوج میخواهم برای ناز چشمانت چه بی صبرانه میمانم دلم تنگ است و بی یادت در این غربت نمی مانم تو هستی در وجود من تو را هرگز نمیرانم بی تو در خلوت دل هر شب بیدارم اه ای خفته که من چشم به راهت دارم خانه ای ابری و چشمان تو خورشید من است چه کنم دست خودم نیست اگر می بارم کم برای من از این پنجره ها حرف بزن من بدون تو از این پنجره ها بیزارم... در خود شکستم ، و تو صدای قهـقهـه هـایـت دنـیا را لرزاند قـانـون طبـیـعـت است ، موج وقتـی سـرش به سنـگ می خورد در خود می شـکنـد ، وساحل کف می زند دوری و دوستی کدام است فاصله هایند که عشق را می بلعند تو اگر نباشی شیرین دیگری جایت را پر می کند به همین سادگی... دیروز که فریاد زدی دوست دارم گفتم نمی شنوم .امروز که به آرامی گفتی دیگه دوست ندارم گفتم هیس چرا داد می زنی که قادرم تمامی دریاهارا از چشمانم جاری کنم اما، تنها به خاطر دل دریایی تو چشمه ی اشک هایم را با آتش درونم خشک خواهم کرد ... روحم میخواهد برود یک گوشه بنشیند ، پشتش را کند به دنیا ، بلند بلند بگوید من دیگر بازی نمیکنم پاهایش را بغل کند و... میروم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش گرچه تو تنهاتر از من می روی آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را... من صبورم اما...
یا اگر شادی زیبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم من صبورم اما... چقدر با همه عاشقیم محزونم و به یاد همه خاطره های گل سرخ مثل یك شبنم افتاده ز غم مغمومم من صبورم اما... بی دلیل از قفس كهنه شب می ترسم بی دلیل از همه تیرگی های غروب و چراغی كه تو را از شب متروك دلم دور كند می ترسم...
با اشتیاق دیدنت دل را فدایت می کنم
نشستنش مقدس است
حتی اگر نبینمش
نفس کشیدنش بس است...
دیگه نمیدونم با چه زبونی جلوتو نگه ....دارم
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |
